نقدی برکتاب واژگان گیلکی

+0 به یه ن

 به نوشته ی دوستان فرهیخته  جناب فرامرز شکوری و برزو دلاور  

ضمن عرض خسته نباشید برای تدوین این اثر ارزشمندکه برگ مهمی از ادبیات مادری خودورق زده اند این کار عالیجنابان در جای خود قابل تحسین و ستوده نی ایست؛و در این کتاب نقطه قوت بسیار ظریفانه ای وجود دارد قابل استفاده هم استانیهای گیلانی ادب پرور وبنده حقیر خواهد بود؛ولی خلوص  ارادتی که خدمت این دو ادیب بزرگوار دارم؛با اجازه نقد مختصری از دیدگان خود به این اثرارزشمند داشته کتبا معروض میدارم

با احترام ب مرادی (ائلچی بئ)

همانطوری که میدانیم مملکت محروسه ایران کثیرملله بوده امروزه یازده قوم با هویت تعریف شده در این کشور زندگی میکنند ؛که دری زبانها یکی از ده طایفه محسوب میگردند؛بنا به آمار غیر رسمی در کل دنیا  نزدیک 4000000 میلیون نفر بالغ میشوند ؛عمده ترین قومی که امروزه در ایر ان زندگی میکند اقوام ترک هستند(آذربایجانی(ترکمنی)(قشقایی)(ترک خراسان)بعداز ترکان دومین قوم ساکن در محدوده سرزمینی ایران اقوام مادی نژاد هستند همچون (کُرد)(تات وتالش)(گیلک)(مازندرانی)ها همانطوریکه میدانیم قوم(لُر)نژادسومری داشته؛که بعداز فروپاشی امپراطوری سومرتمدن ایلام رابه وجود آورده؛ودر گذشت زمان لحجه ی مادی بر خود گرفته اند؛بنا به گفته محققین طایفه ی که امروزه به عنوان سیستانی معروف هستندجزو اقوام مادی نژاد بوده وپسر عموهای کردها محسوب میشوند اقوام عرب هم تاریخ مشخص خودرا دارد؛حال نقد بنده بر این کتاب این هست؛ که بر اثر کلی گویی هیچ اشاره ی منتسب بودن قوم گیلک به اقوام مادی نشده به نظر بنده این موضوع همچون گره گمشده در تاریخ باقی خواهد ماند؛همانطوریکه میدانیم جعل کننده گان تاریخ رضاشاهی با دست دل بازی تمام خواسته انداقوام ایرانی را زیرسقف دری زبانها جمع کرده با خرج میلیاردها هزینه قصد ساختن ملت واحده ای با گرایش پرسه آریا گرایی شده اند؛در صورتی که بعضی از تاریخ نگاران منصف همچون داوود پیرنیا مشیردوله درکتاب (تاریخ باستان ایران)عربی بودن پرسه (پارسها)را بیان می کند؛ متاسفانه بنا به آشفته بازاری که بوجود آورده اند؛فرصت تفکیک موضوع را از ما گرفته اند؛دوستان من؛ دری زبانها از نظر نژادی هیچ ارتباط و اشتراکی قومی با با پرسه نداشته؛دری زبانها در واقع از غزنه و افغانستان هستند تا به قرن پنچم ششم خودرا غزی خطاب میکردند؛بدین ابیات سنایی غزنوی دقت بفرماید که زبان خود راغزی معرفی میکند

گفتی به پیش خواجه که این غزنوی غز اسا

زانرو که تا مرا ببری پیش خواجه آب

چون تو دروغ گفتی؛داد از طریق است

هم لطف غزنوی به مصحف ترا جواب

اگر اشعار محلی حافظ و سعدی را ملاحظه کرده باشید هیچگونه شباهتی به زبان دری امروزی ندارد؛پس نباید اشتباه بکنیم که زبان امروزی پارس شیرازی همان زبان دری ایست؛ همه ما میدانیم که بعداز حمله اعراب به سرزمین کثیرملله بنام ایران امروزی  زبان دری(درباری) توسط پادشاهان ترک به این خاطر تقویت گردید که بتوانند با اعراب که آنروزکه حاکمیت دونیای اسلام را داشتند

ارتباط ایجاد نمایند؛زبان دری در واقع لحجه ی از زبان عربی ایست خود به واحد نمی تواند زبان تلقی بشود چون بنا دستور زبانی دارد در روی زبان عربی پی ریزی شده است

امروزه زبان دری همچون جُل هزاره پینه ایست از هر ملتی کهنه پارچه ای بقول ترکها بخود یاماق کرده میخواهد تاریخ وهویت دیگر اقوام ایرانی به نحو خود مصادره نماید؛و سخن آخراینکه هر کس هویت وتاریخ اقوامی مادی را به نحو  دری زبانها مصادره میکند کار ناسوابی کرده است  

حال اشتراکات زبانی اقوام مادی را بررسی و مقایسه می کنیم؛

کلمات رایج در زبان کردی تالشی و گیلکی مازندرانی

کردی-

1-خاک(خول)2-آب(اوو)3-آتش( اوو)4-الله (خیدا)5-درخت(در)6دریا(روبر)7-چشمه(کانی)8-گهواره(لانَک)9-مادر(داییک)10-دختر(کیج)11-عروس (بوک)12-پسر(کور)13-پشم(خوری)14-آهن(آسین)15-خانه(مال)

تالشی-

1-آب (آو)2-آتش(آلاو)3-الله(خیدا)4-درخت(دار)5-چشمه(خونی ویاخانی)6-گهواره(دافاره)7-مادر(ننه)8-دخترتاتی(دیج)تالشی (کیله)9-عروس (ویوو)10-پسر (کوله)11-آهن(اوسسون)12-بزرگ(یولا)

گیلکی-

1-درخت(دار)2-دختر(گور)3-عروس(گیشه ویا کیشا)4- پسر(زای)به بچه هم گفته میشود   

گالیشی و مازندرانی-

1-دختر( کیجا)2- پسر(رکا)که نام شهرری از این کلمه گالیشی گرفته شده هست

همانطوری که ملاحظه میفرمایید کلمات رایج امروزی اقوام مادی هیچ گونه شباهتی به زبان پرسه و دری نداشته ای بسا دری زبانهابر اثر نداشتن بلاغت  زبانی کلمات همچون اوو شمارا گرفته بصورت آب تلفظ میکنند زبان اقوام مادی  گویش فهلوی  همسویی دارد که در رباعیات بابا طاهرغیره منعکس شده هست؛

حال نقد بر کتاب واژگان گیلکی

1-(آبای)صفحه 13 (آبای)بنا به نوشته کتاب قوتاد بیلیک یوسف خاص حاجب (آپا)به معنی انسان بیان شده است ؛بنا به نوشته کتاب فرهنگ الغت مقالید الترکیه فتحعلی خان قاجار کلمه بای را به معنی غنی و دولتمند معنی شده؛اینکه نوشته اید( آبای) به معنی دوست و رفیق به نظر بنده متفاوت هست که تلفظ کلمه منحصرا در شهرانزلی یک کلمه محبت آمیزی هست افراد جهت جلب توجه دیگری بکار میبرد

2- (آپار)صفحه 15این واژه در ترکی به معنی امر بردن هست یعنی ببر؛اینکه سنگ پهن معنی کرده اید من در هیچ منبعی مشاهده نکرده ام

3- (آقا)درصفحه17آقا در اصل کلمه ترکی اویغوری ایست که مغولان هم استفاده کرده اند قان یکی از نامهای خداوند بوده که بعدا قا آن به برادربزرگتر اتلاق شده هست تا اینکه امروزه بصورت آقا تلفظ میشود

4-(آقاسی)سرورش؛ پدرش؛ بزرگش؛ شوهرش

5-(آل)صفحه ی 18در اصل یک کلمه تر کی ایست در بر گرفته از طایفه ی آلانها و آلبانهای ترک مسیحی میباشد که حکمرانانشان همواره زنان غیوری بودند دوشمنانشان را همواره در ترس حراس بسر میبردند؛که  این نام ترسناک برایشان متصور شده اند امروزه هم طایفه ترک نژاد آلانها در کشورهای اورپای شرقی مجارستان و بلغارستان ترکیه و جنوب غرب روسیه زندگی میکنند

6-(آلاوا)صفحه 24این کلمه خاک سفیدی ایست که از معادن استخراج کرده قبلا ها با آن خانه هایی روستایی را سفید میکردندکلمه ی ترکیست

7-(انزلی)در صفحه 25وجه تسمیه انزلی به نظر بنده غیر توضیح  کتاب شما خواهدبود  بخاطراینکه  ما شهری در کناردریای سیاه بدین نام داریم و در ساحل غربی دریاچه اورمیه به همین نام شهری موجودهست ونیز روستایی در شهرستان طارم کنار رود قزل اوزن داریم؛به نظر بنده نام انزلی از گیاهی بر گرفته شده هست که در کنار تالابها و رودخانه رشد میکندکه ما به زبان ترکی آنرا (لی)میگوییم بوته ی سوزنی شکل  بدون برگ هست با آن کلاه حصیری و غیره درست می کنند

 8-(اوراق)صفحه 25کلمه ی ترکیست که ترکی بودنش را در کتاب قید نکرده اید

9-(بُت)صفحه ی 31 کلمه روسی ایست

10-(بشم)(بئش مین)صفحه33این اتفاق تاریخی هنوز در اذهان پیر زنان و پیرمردان ترک انزلیچی باقی ایست که تاریخ 1918میلادی پنچ هزارنفردر سه کشتی یکباره در ساحل این روستاپهلو گرفته بالغ 5000هزارنفر مهاجرین قفقاز پیاده شده تا درمحلات مشخص  انزلی ساکن میشوند 

11-(پابرنده آقا)آقانجفی صفحه39اصلیتش باکویی ایست بعداز انقلاب بالشویکی 1918به اتفاق دوتا برادرش به شهر نجف پناهده شده آقا نجفی بعداز مدتی برگشته قصد مراجعت به باکو داشته دولت کمونیستی شوروی راه را برویش بست لازم بذکراست قبر  پدر آقا نجفی اَت آقا دریکی محله های قدیمی باکوامامزاده هست

12(پیر شرفشاه دولابی)صفحه 43از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی میباشد

13-(پره)صفحه44 به نظر من باید توضیح بیشتری میدادید

14-(تالسی)تالشی صفحه52مغولی بودن کلمه را درکتابی دیده ام حالا حضور ذهن ندارم که تالس یکی سرداران مغول بوده  از جانب حکمران ایلخانان در اینجا به نیابت مغولان حکمرانی میکرده 

15-(جوجی)صفحه62این کلمه ریشه ترکی دارد ؛جوجوق یعنی کودک غیره همه از این کلمه مشتق شده هست

16-(چاپاق)صفحه67در ترکی به معنی بتازانیم اتلاق میشود

17-(چاروا)صفحه67 در اصل چهارپا صحیح هست

18-(چَم)صفحه70چَم کلمه ترکیست به معنی سمت سو هم استفاده میشود 

19-(چمچه)چومچه صفحه70کلمه ترکیست به عنوان ملاغه و یا دست چمچه ای برای بنّایان دارند اتلاق میشود

20-(چیمناز)صفحه 74 از اسامی زنان  ترکیست به معنی عشوه گر هست

21-(خانم)صفحه 78کلمه ی ترکیست که قان و قا آن گرفته شده زن محترمه راه گویند همچنان که می بینیند دری زبانها همچنین کلماتی از ترکی به اسارت خود گرفته و ریشه آنرا تحریف میکنند

22-(خوخان)خاخام صفحه82همان کلمه خاخام موللایان یهودی را گویند که بر اثر تبلیغ مللایان مسلمان یک موجود ترسناک از آنهاترسیم کرده اند

23-(دادا)صفحه85 این کلمه از اقوام  مادی بوده ترکی نیست

24-(داش آقا)دربان ویا وزیر دربار را گویند تاش ویا داش در ترکی به معنای بیرون ودم در خانه هست

25-(ساچ)صفحه 105 کلمه ترکیست به معنای کیس هست آنکه جلوی سر گذاشته میشود مال آقایان را تئل  گویندمال خانم هارا بیرچک و یا جیققا (تاج)گویند؛ساج در واقع  شئی آهنی ایست تشت مانند آنرا روی آتش اجاق گذاشته نان پزند 

26-(ساق)صفحه 105کلمه ترکیست به معنی سلامت هست  .ونیز سمت راست را گویند

27-(شیلات)صفحه121کلمه شیلات بنا نوشته ی فرهنگ الغت مقالیدالترکیه فتحعلی خان قاجاردر قدیم  به یک نوع خوراک شاهانه گفته میشده  از ردیف کلمات همچون شیش یعنی سیخ کباب و ششلیک یک نوع کباب را گویندکلمه  شیلات هم برگرفته از همین  نوع کلمات هست عینا ترکیست

28-(صومعه سرا)صفحه124این ادعا شاید درست نباشد بنا به نوشته کتاب اَحسن تواریخ حسن بئ روملو؛   خود بنای صومعه سرا در قرن دهم هجری صورت گرفته هست که موقتا قبرپادشاه کار کیای گیلانی در نظر گرفته شده بودکه  بر اثر دسیسه اطرافیانش در رشت به قتل رسیده بود شاه اسمایل صفوی پسر کار کیای گیلانی احمد کیارا مامورمی کند که شبانه جنازه پدرش محل اتراق قشون درآن موقع زمین بایر بوده به  صومعه سرای فعلی انتقال داده موقتی در آنجا دفن کرده سنگ قبری برایش در نظرمیگیرند چونکه ایشان سید بودند پارچه سبزی در روی قبرش می کشند؛ این امر باعث میشود از طرف عوام الناس امامزاده تلقی شده جماعت از اطراف در جوارقبر خانه هایی ساخته تا اینکه شهر سومعه سرا بدین صورت شکل میگیردلازم بذکر هست  احمد کیا بعدا نبش قبر نموده جنازه پدرش به لاهیجان منتقل میکند

29-(قازی)غازی صفحه131در لغت نامه ترکی به کسی اطلاق میشود همواره در راه خدا جهاد کرده باشد و اگر (ق)نوشته بشود ترکیست

30-(غرغرچی)قورقورچی صفحه131به کسی گفته میشود که همیشه از اطرافیانیش شاکی بوده هئ قور بزند کلمه ترکیست

31-(قنج)غنج صفحه 132کلمه ترکی ایست به معنی عشوه وناز هست

31-(غولام)صفحه 132کلمه عربی ایست جمع غلامان را گویند

32-(قاتوق)قاتیق-صفحه 139یعنی بهم خورده وقاتیق به معنای ماست هم هست در لحجه ی تبریز یوغورت نیز گویند اصل کلمه ترکی ایست

33-(قارویر)کاکای یک نوع مرغی ایست در ساحل تالابها زندگی میکند (کا کا یئر) جاییکه در آنجا مرغ کاکایی باشد یئر در ترکی به معنی زمین و اتراق هست

34-(قاطر)قاطیرصفحه140همین توضیحات کتاب درست هست ولی قاتیق در ترکی دورگه را نیز گویند

35-(قیقاج)صفحه143به گوشه چشمی نگاه کردن را گویند که توام با نازدخترانه  باشد

36-(کلویر)صفحه 152من در کتابی به معنی چمنزاردیده بودم ولی الان حضور ذهن ندارم کدام کتاب بود.ولی از قالب کلمه چنین بر می آید (کولی یئر) باشدساحلی که در آن ماهی کولی گرفته باشند

37-(گودو)گودمک صفحه 163به معنای  پاییدن و وتعقیب کردن هست کلمه ترکیست

38-(گورخانه)قورخانه صفحه 164به معنی زراتخانه و اسلحه خانه هست عینا کلمه ترکیست

39-(لاپ)صفحه 169کلمه ی درستش (یاپ) هست اصولا کلماتی که با (ل)عربی شروع میشوند ترکی نیستندیاپ کلمه ترکیست

40-(مالا)مللاح صفحه 178در اصل کلمه عربی ایست

41-(مرجو)مرجی صفحه 181عدس را گویند کلمه ترکی آذربابجانی ایست

42-(منات)مانات صفحه 182حالیه واحد پول جمهوری آذربایجان هست

43-(یاتاغان)یاتاقان صفحه 203یعنی خوابنده امروزه جزو لوازم یدکی ماشین آلات محسوب میشود اصل کلمه تر کیست  

44-(یالغوز)یالقوزصفحه 204غریب و تک تنها را گویند

45-(یامان)صفحه 204در قدیم یک نوع زخم محلکی بوده ومعنی دیگری اش.بد  وناخوشایندهست




  • [ ]